نقاب
نويسندگان
لینک دوستان





ماجراي صعود مشترک کوهنوردان روس و آمريکا به قله پوبداي 2

بحثي که داشتيم هر از گاهي با صداي ريزش بهمن ها در دوردست هاي بالايي سرمان متوقف مي گرديد و خطر بودن موفقيتمان به بهترين وجهي نشان داده مي شدمقعيت عليرغم ريز برف سنگين در طول هفته هاي گذشته هيچگونه بهمن بزرگ و اساسي فرو نريخته بود تا بتواند

اثر دافعه هاي خطرناک را که در ارتفاعي بين 16 الي 19 هزار پا قرار داشتند پاکسازي نمايد آنتولي از ما پرسيد شما آمريکايها چه کار مي خواهيد بکنيد دست يازبدن نهايي براي صعود بههر کوه کاري به شدت شخصي و در عين حال محتاج تصميم گيري دسته جمعي مي باشد يعني هر کوهنورد نه تنها جان خود را در اين را به خطر مي افکند بلکه مسئوليت سنگيني را در مقابل بقيه اعضاي هيئت مي بايد بردوش بگيرد با اين فکر که آخرالامر مجبور خواهيم شد خان تنگري را به جاي پوبدي صعود کنيم گفتم اجازه بدهيد تا فردا صبح باز هم درباره مسئله فکر کنيم آن روز بعدازظهر وقوع يک حادثه ناگوار نظر مرا عوض کرد يک بهمن عظيم که بر روي کوه خان تنگري حادث شد باعث قتل يک کوهنورد روس شد همين حادثه باعث شد که ماهيت وجودي خطرات در هر دو کوهستان به يکسان در نظر همه جلوه گر شود به هر حال همانطور که راندي همان شب مسئله را مطرح کرد، هم توجيح داديم که موفقيت قطعي بر روي خان تنگري را به دست يازيدن ولوتوام با شکست در روي قول پوبدي بدل سازيم بسياري از افراد تيم روسي همراه ما با اين نظر موافقت کردند اما تاکيد کردند که ما آمريکايي ها در صورتي که نظرمان برگردد مي بايد آشکارا و جمع ديگر کوهنوردان آن را بازگو کنيم صبح روزي که قرار بود برنامه خود را آغاز کنيم در کنار آناتولي نشسته بودم که او با گرداندن دستهايش بر روي فنجان قهوه اش آن را گرم مي کرد و اين درست مقارن با زماني شد که شعاعهاي خورشيد در دومين روز آسمان بدون ابر کوه پوبدي بداخل جامه هايمان لغذيد من به او گفتم که ما مسئله صعود را بارها بررسي کرده و به اين نتيجه رسيده ايم که حداقل مسافت 12 مايلي يخچال هاي مسير را پيموده و وضعيت برف را در روي کوه پوبدي از نزديک مشاهده کنيم. آناتولي سري تکانداده و گفت اما اينکار حداقل به دو روز صرف وقت نيازمند خواهد بود و در نتيجه هر گونه امکان صعود موفقيت آميز به خان تنگري نيز از بين خواهد رفت او حرف هاي خود را به والنتين ايوانف مربي جز تعليم دهنده ما گفته و آخرين طز تلقي خود از امکان صعود به پوبدي را نيز متذکر شده بود او گفته بود که حتي وجود اين هواي بدون ابر و صاف نمي تواند احتمال ريزش بهمن هاي خطرناک را در چنديدن روز آينده منتفي سازد زيرا طوفانها مجدداً آغاز شده و تنها چند روز آفتابي فاصله ما با آنها است در بهترين شرايط تنها درصد شانس موفقيت در انتظار اعضاي گروه است اما من خلال لبخندهاي همراهان روسي فهميدم که تصميم واقعي در همان لحظات گرفته شده است تيم مشترک روسي آمريکايي براي صعود به قله پوبدي قدم در راه خواهد گذاشت آن شب در زير آسمان پر ستاره و ورود خودمان را به اولين کمپ مستقر در ناحيه شمالي کمپي که در کوه پوبدي قرار بود بعداً بزنيم جشن گرفتيم رفقاي روسي ما تقريباً تمامي مواد غذايي را با خود حمل کرده بودند تا دست ما درحم به نقل فيلم و وسايل دوربين تا حد امکان باز باشد ما زماني غافلگير شديم که با پذيراي شايسته آنها در مقياس برنامه هاي کوهنوردي رنگارنگ مي نمود برخورد کرديم که خاويار سخ وسياه پرورشي چربي گوشت خوک که آنها به آن سالو مي گويند ماهي نمک سود شده و دودي ولگاو نان سياه از آن جمله بود معنداي براي آنکه خود را از يک تک و تا نيندازيم ماهم غذاي رزرو خودمان را که شامل پورنيک و نوعي شربت داغ بود بر روي سفره گذاشتيم نيکولاي در حالي که دماغش را مي کشيد به خنده گفت که سفره رنگارنگ در کوهستان علامت خوبي در داخل برف براي موارد اضطراري مي باشد اما تمايل او بيشتر در آن بود که درباره تکنولوژي آمريکاي به ما نيش بزند موقعي که ما درباره مدت تحمل غير قابل باور طناب هاي 5/5 ميليمتري کوله هاي خودمان لاف ميزديم و به آن افتخار مي کردم او بشوخي پرسيد شما چرا با اين حلقه نخ خودتان را به زحمت مي اندازيد معندا نمي توانست احساس ستايش آميز واقعي خودش را از چادرهاي نوع گنبدي ما که به عنوان هديه براي آنها آورده بوديم پنهان سازد در دو روز متوالي ما تا 19 هزار پا صعود کرده و کمپ خود را بر روي ديوراره هاي يخي و در بالاي مسير شکاف بهمني ها مستقر کرديم من و راندي  در يک طناب قرار گرفته و با فاصله نزديک اولگ را دنبال کرديم و درجائي از مسير به يک از مسير به يک تکه يخ 40 فوتي نقابي برخورد کرديم و اولگ يک دفعه بر بالاي آن از نظر ما ناپديد شد راندي هم با باز کردن جاي پا در سمت راست از ديدرس من دور شد از خلال بادي زوزه مي کشيد صداي آنها را شنيدم که از دو جانب مخالف هم مرا صدا مي زدند يکي به زبان انگليسي و ديگري به روسي داشتند مي گفتند که بهتر است کدام راه را انتخاب کنم سپس از آن که سعي بسيار در جمع کردن طناب راندي و ادامه مسير او تا بالا انجام دادم و موفق نشدم به کمک کرامپوني که او را از بالا انداخته بود و با گرفتن طناب ثابتي که آويزان کرد راه بالا را در پيش گرفتم ناگهان يکي از پاهايم لغذيد و راندي با محکم کردن طناب حمايت به کمکم آمد اما اينکار آنقدر سريع بود که قسمت بالاي طناب از روي گروه رد شد و در نتيجه من به سمت راست منحرف شده و حدود سه متر پايين فرو افتاده بسمت ديواره کشانده شدم با تسلط يافتن به اعصاب خودم مسير حرکت را به سوي سمت راست انداخته و شروع به بالا رفتن کردم تا آن که ديويد در پايين مسير سروکله اش پيدا شد و گفت چرا سعي نکردي راه را مستقيم بر روي او دوستانه اضافه کرد و گفت که ديگر نصيحتي ندارد و منهم با غرولند دنبال آنها به راه افتاديم.

ديويد به زودي به روسها ثابت کرد که کارائي او بيش از يک فيلمبردار معمولي است و در حاليکه با والري خودموقف و الوديا بشکوف در يک طناب قرار گرفته بودند سهم خودش را با قرار گرفتن در سه گروه حمله در عبور از برف هاي عميق که تا حد کمر در آنها فرو مي رفت به انجام رسانيد او همچنين ساختمان برف را براي درک احتمال بهمن شدن مورد مطالعه و آناليز قرار داده و با کندن سوراخ هاي آزمايشي در حالي که با طناب هاي به طول 300 فوت حمايت مي شد انفرادي در طول دامنه هائي که احتمال شکستن آنها مي رفت به بررسي مي پرداخت مثلا اگر سه گروه به وسيله بهمن از جا کنده مي شد و در آن پايين ها دفن مي شد طناب ها مي توانست نجات دهنده گان را به سوي محل دفن او و در نتيجه نجاتش رهنمون شود. ساختمان کمپ 19 هزاز پايي را با کنار زدن برف ها و احداث سکوهاي مسطح يخي شروع کرديم و چادرها را به وسيه پيچ هاي يخي و توسط طبرها درست لحضاتي قبل از آن که طوفان آغاز شود محکم کرديم يک شبانه روز در مرحله اول و شبي ديگر در مرحله دوم در زير ريزش برفي که ارتفاعش به يک متر بالغ مي شد در داخل چادرها زنداني بوديم و به آرامي به پختن و خوردن شيريني جات و خاويار مشغول شديم و اوقات فراغت در مورد اينکه در صورت ادامه طوفان چه خواهيم کرد  بارها و بارها به صحبت پرداختيم اکنون پايين رفتن با ريسک قريب به يقن بهمن همراه شده بود و اين هشداري بود که نيکولاي به همه ما داد بر بالاي سرمان برفي که تل انبار شده بود ديدار غير ممکن مي ساخت در حاليکه حداقل 4 هزار فوت فاصله عمودي ما را از يال غربي پوبدي جدا ساخته بود من و ديويد در داخل چادر نيکولا مشغول وراجي بوديد بهمني مرا در داخل چادرم تا نيمه در برف مدفون ساخته بود و شماها خبر نداشتيد بنابراين هيچ نقطه اي ايمن نبود و بهمن بر همه جا حکومت مي کرد اما راندي عليرغم آنچه بر سرش آمده بود طرفدارماندن در محل بود ديويد هم به ما نصيحت مي کرد که در صورتي که هوا رو به بهبودي نرود بهتر آن است که همه به پايين سرازير شويم اما راي من به صعود به قله بود و سپس ديويد در اعتراض به نيت من مي گفت مثل اين که تو هيچ چي از بهمن نمي داني حرف او درست بود زيرا من احساس حاکي از سرمستي و خوش داشتم و هيچ نوع ترس به دلم رخنه نکرده بود صداي آناتولي از طريق بيسيم در ارتباط با کمپ اصلي شنيده شد که مي گفت بالاخره اين آمريکايي ها چه کار مي خواهند بکنند. نيکولاي بالاجبار جواب داد تو که موضوع دموکراسي اين آمريکايي هاي ديوانه را مي داني اينها هر کدام دنبال راي و عقيده خود هستند بالاخره بخت خوش ما رو کرد و طوفان به پايان رسيد بادهاي شديد که در پايان طوفان با آن همراه شده بود سبب گرديد که در راه مسير شست و رفته اي در ميان صخره هاي يخ زده بالاي سرمان پيدا شود با بررسي مسير والنتين به گروه اظهار داشت که شناس ما براي فتح به 5 درصد افزايش يافته است اما اعتماد ما دو روز بعد که در ارتفاع بالاتري در روي کوه امکان نظر انداختن به داخل خاک چيني در بالاي ارتفاع 22000 فوتي يال غربي را يافتيم و سرازير شدن يک رستوران چيني در ايالت سين کيانگ را به شوخي با يکديگر مطرح کرديم اندکي با ياس توأم شد در وسط يال کمپ خود را احداث کرده و از آن به بعد تنها 14 هراز فوت مسير عمودي را تا رسيدن به قله مي بايست طي مي کرديم در حالي که حدود 7 کيلومتر دورتر تازه شيب آخر منتهي به قله عملاً شروع مي شد همان شب ديويد و راندي مجبور شدند که به کمک کيسه و بطري هاي حاوي آب گرم مرا از لرزيدن باز دارند که در نتيجه زيادتر از حد در هواي بيرون ماندن و کمک به برقراري چادر در رفقاي روسي به آن حال افتاده بودم عليرغم سر دردي که در نتيجه اقدامت در ارتفاعات بالا به همه کوهنوردان نزديک شدن به اين حقيقت که انتظار روياي بزرگمان در شروف تحقق بود در پوست خويش نمي گنجيدم مجبور آنکه بطرف قله اي که ديده نمي شد در زير ريز به راه افتدايم اولگ زير لب زمزمه کرد که اگر خدا با ما باشد هوا ديگر بدتر از اين نخواهد شد اما باد به زودي دوباره شروع شد در حدود ظهر براي خوردن غذايي مختصر و استراحت در زير يالي منتهي به قله توقف کرديم آن وقت بود که او را ديدم منظورم از او هيکل آدمي بود که به واسطه يخ زدگي شکل طبيعي خود را از دست داده بود اما در حدود 30 متر محل توقف ما در حالي که پشت به سنگي داده بود همچنان نشسته به سمتي قرار داشت هيچ کس در باره حضور اين آدم يخ زده چيزي نگفت زيرا هيچ راهي براي انتقال او به پايين وجود نداشت و با توافقي که بدن حرف زدن صورت گرفت ما او را به حال خود گذاشتيم اما ديدار او نيکولاي را تشويق کرد که ما را با گفت اين حرف ها هشداري بدهد که بسياري در راه بازگشت از قله جان خود را از دست داده اند و آن بيشتر به علت عارض شدن تاريکي و سرما بوده است بنابراين ما در سر ساعت ها هر کجا که باشيم راه بازگشت را در پيش خواهيم گرفت در اين لحظه پات از من سوال کرد که آيا مي تواند فشانگ مربوطه به خاکستر يادبود را به همراه خود در بقيه راه قله ببرد و من احساس او را درک کردم راندي و من در قسمت نهاي يال منتهي به قله در يک طناب قرار گرفتيم و ديويد هم سه گروه شده و با والري و والوريا در يک طناب قرار گرفتند و به مجرد آنکه در مسير برف هاي کپه شده گذاشتيم کرامپون هاي ما به زحمت در روي آنها اثر از خود به جا گذاشتند چشم هاي من اندکي بعد به قطرات خوني که راني مرتباً درحال تف کردن بود افتاد رنگ قرمز آنها  به تدريج روشن تر مي شد و اعلامت هشدار دهنده اي بود که شايد اين خون از ريه هاي او جاري شده است وقتي خودم را به باور رساندم که از حقيقت امر آگاه مي شوم در حالي که مرتباً نفس نفس مي زد مرا اميدوار کرد که خون از دماغش جاري شده است و امرانه خداست تا راهمان را ادامه دهيم ديويد و شش روس ديگر در پشت دورترين تپه ناپديد شده بودند که نيکولا و پنج کوهنورد ديگر در پشت سر ما طاهر گرديدند در عين حال عليرغم درنگ شايد قدمهاي مسمم راندي بودند که ما را بر روي اولين بلندي سطح قله رهنمون شد به مجرد آن که به سطح صاف و تخت قله رسيديم صداي فريادي از پشت سر  شنيديم به سرعت برگشتم و ويکتور را در حال نزديک شدن ديدم او را طناب نيکولاي و والنتين خارج شده و به سرعت عازم مرتفع ترين نقطه قله بود به ساعتم نگريستم  40/4 دقيقه بعدازظهر 22 آگوست 1985 را نشان مي داد راندي فرياد زد که مي تواند کوهنوردان ديگر را در نزديکي شکاف منتهي به هرم قله در مسافتي جلوتر ببيند وقتي ويکتور را که ليفتري بر لباسش نقش بسته بود در آن نزديکي ديدم از او پرسيدم که آيا آنجايي که او را ايستاده بلندتر ازآنچه که است به نظر نمي رسيد ويکتور به سادگي جواب داد اينجاييم ماهم بالاخره رسيديم در فاصله نه چندان دور بودي به آهستگي مشغول دفن فشنگ يادبود دلنينگراد بود که علامت اجتماع کوهنوردان و حاظر شدن براي بازگشت از طرف نيکولاي شنيده شد. پس از سفر شبانه ترسناک و خسته کننده اي که بازگشت به کمپ ارفاع بالا داشتيم همانطور که در اول مقاله خوانديد به علت نيافتن آن دوچار ياس و نااميدي شده بوديم سفر دوروزه بازگشت از قله و رسيدن به کمپ اصلي به نظرمان رويايي بيش جلوه نکرد در حالي که دست ها و پاهايمان در فرود از صخره ها حرکات خنده داري از خود نشان مي دادند و اين به علت خستگي مفرط اعضا و عدم تسلط در کوهستان هوا صاف و بدن باد و نسبتاً گرم بود اولگ با خودش زمزمه کرد تنها يک روز آن هم در طي 10 سال ممکن است در پوبدي بهشت وجود دارد بر افکار ما سايه افکنده و خاطرات قريب الوقوع شکست جاي خود را به پيروزي داده بود.

آن شب ميهماني شامي به خوش آمد ما در کمپ اصلي برقرار بود و احساسات و علائمي که ابراز مي شد و حرف هاي ردوبدل شده به دور از مسائل سياسي و قويا از ته دل هر کدام از آنها جاري مي شد بسياري از آنها پيغامي را که ديويد، راندي و من در سر قله براي آيندگان به جا گذاشتيم بشرح زير تکرار مي گردند.

ما تيم کوهنوردان آمريکاي در اولين هيئت مشترک روسي و آمريکائي براي صعود به قله پوبدي اين کوه را بدان جدهت صعود کرديم تا مردمان هر کشور نشان ديم که ارزش پذيرش ريسک به طور اشتراکي تا چه ميزان و داراي چه ارزشي مي تواند باشد. و اين پيروزي است که همگان مي توانند سهيم باشند.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 28 اسفند 1389برچسب:, ] [ 10:29 ] [ Farhad ]

.: Weblog Themes By Mah Music :.

درباره وبلاگ

یک روز رسد ، غمی به اندازه کوه... یک روز رسد ، نشاط اندازه دشت... افسانه زندگی چنین است... در سایه : کوه... باید از دشت گذشت... ضمن خوش آمد گويي به تمامي عزيزاني كه به اين وبلاگ مراجعه نموده اند؛ در مورد اين وبلاگ بيشتر سعي شده است که جدیدترین مطالب و مقالات مربوط به این رشته ورزشی قرار گيرد تا از هر لحاظ مورد استفاده بازديدكنندگان محترم قرار بگيرد. در ضمن با توجه به اينكه به روز شدن اين وبلاگ سريع انجام مي پذيرد؛ از شما خواهش مي كنيم از آرشيو نيز ديدن فرماييد. نكته ي پاياني اينكه با توجه به اينكه بيشتر مقالات علمي و مطالب ديگر ،نوشته ي مدير وبلاگ مي باشد، خواهشمند است در صورت استفاده از اين مطالب ضمن كسب اجازه از مدير وبلاگ ، منبع آن را ذكر كنيد. هم اکنون منتظر نظرات و مطالب جدید شما دوستان عزیز می باشیم...
امکانات وب

ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 101
بازدید کل : 72735
تعداد مطالب : 124
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 2